دل پر درده..شب پر مرد و پر نامرده...
آهای خبردار... آهای خبردار...
باغ داریم تا باغ
یکی غرق گل..یکی پر خار...
.
.
گاهی وقتها، همه چیز تکرار میشود و تو میبینی که هیچ چیز تغییر نکرده...
دنیا سرشار از ثبات آزاردهندهایست که تمامی ندارد..مگر میشود؟ این چنین پر درد و یکسان؟
بختک از روی خوابهایمان بلند نمیشود، شاید این رویا شیرین شود..
ماییم و آرزوهایی که گلویشان را گرفتهاند مبادا واقعی شوند..
ماییم و ابرهایی که کنار نمیروند شاید خورشیدی را که قولش را به خودمان دادهایم، سر بکشد از پشت اینهمه تاریکی..
چرا تمام نمیشود؟
انگار امیدهایمان را نشانه میگیرند..یک به یک..
این شراب مگر چندساله بود؟
مستیم یا هشیار؟
قلبهایمان را فشار ندهید..قلبهایمان را فشار ندهید...
دردها را نمیتوان تاب آورد...
.
.
.
سلام نیلوفر. طی یکی دوساله گذشته اومدم ازت دعوت کردم بیایی فیس بوک! حالا فیس بوک به تاریخ پیوست! این نوشته های قشنگتو چرا نمیاری توی کپشن های اینستا پست کنی تا تعداد کاربران زیادی استفاده ببرن؟! گمانم پیج اینستامو سریِ پیش واست نوشتم. اما بیا واقعا و این مطالب رو منتقل کن.آخه اینجا دیگه کسی نیست...
فکر کنم وبلاگت الان ده سال هست پایداره
دو سه بار ازت دعوت کردم بیایی حتما اینستاگرام
اصلا صفحه ای داری نیلوجان تو اینستا؟
سلام عزیزم. خوبی؟ بله صفحه دارم ولی فضای اینجا برام خیلی متفاوته. آره اینجا از سال ۸۷ دارم مینویسم و حتی تعجب میکنم که تو هنوز داری به وبلاگم سر میزنی.
عزیزم آدرس صفحه اینستاتو بذار تا اددت کنم. یا حتی آیدی تلگرام هم میتونی بهم بدی.
سلام وبلاگ جالبى دارید با قدرت نویسندگى بالا تا به حال کتابى هم چاپ کردىد؟
ممنونم
خیر